پانصد روز شیرین
پسر نازنینم....باورت میشه...پانصد روزه شدی و وقتی امروز بغلت کردم، دیدم هنوز چقدر کوچولویی و چه راه طولانی در پیش داری! مامان و بابا دلشون برای همه روزهای رفته تنگ شده و برای روزهای نیومده وجودشون پر از امید و هیجانه...انگار همین دیروز بود که برای غلت زدنت ذوق کردیم و برای راه رفتنت عجله داشتیم. حالا برای خودت راه میری، میدوی و زیر چشمی به ما نگاه میکنی که دنبالت میکنیم یا نه تا غش غش بخندی و خودت رو پرت کنی هر جایی که میتونی..این روزها یاد گرفتی از مبل بالا بری و بشینی بین مامان و بابا و صد بار تیتراژ کلاه قرمزی 91 رو نگاه کنی. بیشتر وقتها ماما صدام میکنی و من قلبم از عشقت لبریز میشه و محاله که نبوسمت. برای مامان و بابا تو زیباترین هد...
نویسنده :
مامانی
8:45